سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیش رویم بگشا پنجره ی تا از آن پنجره پرواز کنم روحم از قید تن آسوده شود هستی دیگری آغاز کنم
تاریخ : دوشنبه 92/5/7 | 11:9 صبح | نویسنده : وستا

 

وقتی خونه های با حیاط بزرگ و حوض میبینم

یاد خونه ایی که بچگیمو توش گذروندم میفتم

خونه ای با سقفی شیروونی

پنجره های چوبی بزرگ

حیاطی به وسعت یه جنگل کوچیک

با انواع درختان میوه و سرو و کاج

که برای قایم موشک بازی بهترین مکان بود

وای که چه لذتی داشت

حوض لاجوردی وسط حیاط

که درختان تنومند سرو احاطش کرده بودن

آب بازی های تابستان

یخ شکستن های زمستان

انباری تاریک و طویل ته حیاط

که هیچ کس جرأت نمیکرد بره داخلش

یک دنیا خاطره و مهربونی که تک تک شون شدن آرزو

...

 

 

 

وستا با پوزخند نوشت: اگه شاهزاده قصه هام چنین خانه ایی داشته باشه ... ینی با کله زنش میشم :دییی

 

 

 

 

 




دریافت کد قفل وبلاگ