تاریخ : چهارشنبه 92/3/15 | 12:46 عصر | نویسنده : وستا
زندگیم تکراری
دردام تکراری
خسته ام
خیلی هم
این روزا تنها چیزی که ذهنم درگیر کرده
یک چیز هس و بس
اونم رهایی
میدونم که راه اشتباهه
اما دیگه توانشو ندارم
دیگه کشش ندارم
نمیتونم
کاش خدا خودش کاری کنه
قبل از اینکه من ناخرد کاری کنم
که نتوان جبران کرد
شدم مترسک
ولی نه مترسک نیسم
مترسک که زود کم نمیاره
مترسک مقاومت میکنه
شدم یه موجود پست و بی عرضه
که دیگه حتی قدرت فکر کردن رو هم نداره
شدم یک جلبگ واقعی
از صبح تا شب
کارم فقط غُرغُر کردنه
...