سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیش رویم بگشا پنجره ی تا از آن پنجره پرواز کنم روحم از قید تن آسوده شود هستی دیگری آغاز کنم
تاریخ : شنبه 92/11/12 | 4:8 عصر | نویسنده : وستا

 

وقتی دلت بخاد که بری جایی

اما حس رفتن نداشته باشی

چیکار میکنی؟

من که اکثرا به سراغ عکسام میرم

با مرورشون لذت میبرم

امروزم که عکسای هگمتانه ام را داشتم ورق میزدم

گفتم بد نیست

که چندتاشون بزارم اینجا

به خاطر اینکه تعداد زیاد بود

اکثر عکس ها هم خصوصی

این بود که فقط تعداد اندکی از عکس ها را میزارم

موزه هگمتانه انتهای خیابان اکباتان قرار داره

و از چند بخش تشکیل شده

موزه، کلیساشهر کهن هگمتانه

که برای گشت و گذر بنظرم یک الی یک و نیم ساعت کافی باشه

 

 

اولین عکس رو با کتیبه خط میخی (مربوط به گنجنامه) شروع میکنم

 

 

وارد محوطه هگمتانه که میشی ساختمان نوسازی هست که من هنوز کاربریشو نمیدونم چیه

ولی پیرمردی هس که بساط کرده و اجناس بنجل و گاهی عتیقه میفروشه

گفته باشم یکم بدعنقه

 

 

 

اینم جزء وسایلپیرمرده بود

 

خب اینجا هم خود موزه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ینم بخش مورد علاقه خانم ها

زیورآلات دوران ***

 

 

 

 

 

 

خیلی ها هستن که فقط برای دیدن این اسکلت میان

 




دریافت کد قفل وبلاگ