سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیش رویم بگشا پنجره ی تا از آن پنجره پرواز کنم روحم از قید تن آسوده شود هستی دیگری آغاز کنم
تاریخ : سه شنبه 92/2/3 | 1:15 عصر | نویسنده : وستا

 

هه

خو چی کنم خنده داره!!

یه مدتی بود که فکر میکردم باید غم انگیز باشه

ولی خو حالا می بینم که بیشتر شبیه یه کمدی هسش

شایدم اصلا خود کمدی

میدونی چیه

اگر با این نگاه ببینم

عالیه

میشه نفس کشید

میشه که سنجاقکها رو پر بدم

میشه که قاصدکا رو رها کنم

خدا کنه

عوض نشه

میدونم که عوض میشه

هیچ چیزی دائمی نیس

همه چی موقته

حتی من

حتی او

فقط ...

نه ..

اونم موقتیه

بیخیال

این بهترین و زیباترین واژه ای هست

که میشناسم

باید بیخیال بشم

باید اجازه بدم

همه چی طبق روال خودش پیش بره

منو چه به مخالفت

منو چه به جنگ

وقتی بازنده هستم

باید چشم ببندم

همه دردها رو قورت بدم

با یه لیوان صبر

و بیخیال بشم

و به خنده هام فکر کنم

به سنجاقکها

به قاصدکای پرپر شده

شاید که آینده از آنِ من بشه

شاید

...

 

وستا نوشت: گلوم درد میکنه ... شاید سرما خوردم ..

 

 

 




دریافت کد قفل وبلاگ