سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیش رویم بگشا پنجره ی تا از آن پنجره پرواز کنم روحم از قید تن آسوده شود هستی دیگری آغاز کنم
تاریخ : پنج شنبه 92/3/16 | 3:10 عصر | نویسنده : وستا

 

وای وای وای

ینی بگم از چی حرصم گرفته و میگیره؟!

ای بابا .. بیخیال شید

اگه میشد میگفتم

انقده هم حرص نمیخوردم

آخه میدونی چیه؟!

این روزا همه خودشون رو عقل کل حساب میکنن

فکر میکنن که همه چی دان هستن

در حالی که پوکن .. ینی مخشون پوکه

یه سری حرف و حدیث از اینجا و اونجا حفظ کردن

همش هم همونا رو تکرار میکنن

بدون اینکه حتی درک کنن

جالب اینجا که هی اصرار میکنن

که حرفاشون هم درسته

اونم کجا؟

جای که بحث یه چیز دیگه اس

گاهی که خوب فکر میکنم

میبینم که خیلی شانس آوردم

که منم مث اونا فاضل و دانشمند نشدم

******

یکم سانسور شد

...

 

 

 

 

 

 

 




دریافت کد قفل وبلاگ